مانیمانی، تا این لحظه: 20 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

مانی، هوای زندگی

شرکت در المپیاد درسی

بعد از یک مدت طولانی اومدم خاطراتم رو بنویسم، خدا رو شکر سال تحصیلی خوبی رو شروع کردم، تویه مدرسه بعنوان شاگرد ممتاز انتخاب شدم و برای المپیاد درسی معرفی شدم هفته پیش روز جمعه رفتم و امتحان دادم، محل امتحانم دانشگاه تربیت مدرس بود، خانم معلمم گفت تا جایی که درس خوندیم سوال میاد، اما از تقسیم هم که هنوز نخوندیم سوال دادند، بقیه درسامو خوب جواب دادم، فردا چهارشنبه هم نتایج داخل روزنامه اعلام میشن، مامانم میگه اگه قبول نشدی ناراحت نباش چون درس تقسیم رو نخوندی مهم اینه با این امتحان آشنا شدی، روزای هفته کلاس ورزشی بسکتبال و روزای پنج شنبه هم کلاس شنا میرم. حالا قراره برای تعطیلات برم خونه مامی جونم، تا اونجا در مراسم عزاداری امام ...
8 آذر 1390

شروع مدرسه

من اومدم تهران خونه خودمون، خیلی خوشحالم میخوام برم مدرسه آخه تویه خونه تنهام  ولی مدرسه دوستام هستن و کلی بازی میکنم، دیروز با مامان و بابا رفتم شهروند و کلی وسیله برای مدرسه گرفتم منتظرم خاله ندا بیاد، آخه کلی سوغاتی برام خریده خاله جونم خیلی دوسم داره بهم میگه تو ماهی کوچولویه منی عاشقتم منم بچه بودم بهش میگفتم تو مامان تقلبی منی دوست دارم. حالا به این زودیا نمیتونم مطلب بنویسم ولی وبم رو میخوام ادامه بدم. من خیلی بستنی دوس دارم  ...
30 شهريور 1390

تبریک عید

  کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود ،صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت ،خوشبخت آنکسي ست که بخشيده مي شود ،عيد شما مبارک. ...
9 شهريور 1390

اسباب کشی

سلام، ببخشید دیر مطلب نوشتم آخه اومدم شهرستان خونه مامی و پیشه دایی احسان جونم هستم آخه اسباب کشی داریم خونه جدیدمون نزدیک مدرسه من هستش و دیگه باید آماده بشم واسه مدرسه. مرسی خاله جون *مامان ماهان جان* حتما از راهنماییتون استفاده میکنم. ...
5 شهريور 1390

اصطلاحات دوران کودکی

امروز میخوام  از کلماتی که در کودکی استفاده می کردم بنویسم وقتی مامانم بهم میگه مانی کوچولو بودی اینجوری حرف میزدی کلی میخندم به خاله ندا میگفتم. اله دیدا به دایی احسانم میگفتم: دایی ایشان به دایی هومن میگفتم : دایی هومیت یه مامان نسیم میگفتم:  ممه دسیرا میخواستم بگم فقط میگفتم: فطق به طبقه بالا میگفتم: طقبه بالا   ...
24 مرداد 1390

هدیه

امروز واسه دخترخاله یه انگشتر طلا که خیلی خوشگل خریدم تا هر وقت اومد ایران واسه تولدش بهش هدیه بدم.   ...
18 مرداد 1390